دلبر عزیزم

بهار گذشته.ولی خزان زندگی من زودتر و سریع تر گذشت

چنان در جذبه عشق فرو رفته بودم که شمارش یاام از کفم خارج شدند و گردش چرخ نیلوفری را از یاد بردم مکامن حیات که زمانی چند با تلؤلؤ محبت منور گشته بود یکباره در ظلمات غرق شد.گاه دوری فرا رسید و جام صبوری لبریز شد هدهد عشق از شاخسار کلبه ام پرید و رفت و پیام عشق تو را دیگر باز نیاورد

شهباز امیدم که در اوج امکان پرواز می نمود یکباره با تیر زهر آلود هجران فرود آمد و شهناز حیاتم طعم تلخ ناکامی را پیاپی چشید.تا بدانجا که ایام شتا فرا رسید و مرغ بقا که در کنج جسم ناتوانم لانه کرده بود دیگر دمی باز نداد خاموشی گزید و نغمه های عشق زندگی را بدست فراموشی سپرد

اینک در ایام بلا گرفتار آمده ام و مفری نمی یابم.اما آرزو چنین دارم که بار دیگر وجودم و روحم در واپسین اشعه های زندگی تو را باز یابد

********************************************************

من به غیر از چشم گریان و چنین قلبی حزین

کی توانم نثار مقدمت دارم جز این

گر تو میسوزی به سازم یا که میخواهی مرا

پای خود بر نه در ویرانه ای سرد و غمین

 

 

 

1 / 12 / 1390 11 AM |- ƤƐƴɱǺƝ -|

زندگیم آرام و دل انگیز نبود که تو با اینهمه فسونکاری بدتر از آتش که بود نمودی ولی با تمام

غمهائی که به من میدهی و با وجود تمام دردهائی که از هجران تو با وجود من آمیخته دوستت

دارم

بار اول که تو را دیدم قلبم تپید و نشاط و جوانیم از من رمید

بار دوم امیدی بی نهایت که از چشمهای تو ساطع بود در کورانی از لذت و شادی و وصال

غرقم کرد

بار سوم غمهای زمانه را با قدرت لایزال خویش در دلم جای گرفت و احساس کردم تو را

هرگز نخواهم توانست بدست بیاورم

و بار چهارم طومار جوانیم با آنچه که از نگاهت یافتم درهم پیچید

به سوی ورای شادیها شتافتم و آن را که زنده دل های جهان کامیابی اش مینامند

یکباره از دست دادم                                             روح و قلبم مرد و راه دیار عدم سپرد

تو مرا از رگاهت رانده بودی و این برایم دردی غیر قابل تحمل بود.

چه کنم که جوانه ای از امید را هنوز با خونا به دل بار نیاورده .

به دست باد خزان سپردم  و از میانش بردم.

چون تو باغبانش بودی و هیچگاه تصورش را هم نمیکردم که اینگونه بی رحم و سنگدل باشی

***************************************************

قلبی که ز عشق دست خورده

چون جام شکسته بست خورده

گر داغ شود و یا که سنگین

در چنگ فنا شکست خورده

 

 

1 / 12 / 1390 11 AM |- ƤƐƴɱǺƝ -|

ϰ-†нêmê§