از سر تقصیر من بگذر و این خطا و اشتباه سرشت مرا ببخشای که نه شاعری استادم تا در مدح جمال و خصلت های بی مثال تو چکامه ای گویم و نه نویسنده ای چیره دستم که بتوانم لطافت قلب ترا در هنگامه ای مجسم نمایم نه توانگری ماده پرستم که جامه ای به رنگ شکوفه های بهار برایت ارمغان آورم.نه قدرتی دارم که با دست قوی سر نوشت پنجه در افکنم و نه مکنتی که آتش بجان مخالفین سعادتت زنماز مال و منال دنیا خیالی آکنده از تصورات مهر تو دارم و از جاه و کمال عالم در و بالی بی حد ناشی از عشق تو مینالم.قلبی خونبار دارم و طبعی میگسار.روحی در نهایت عصیان میان تلاطم امواج دریای غم در قفس پولادین جسمم خانه کرده و احساسی بی اندازه ضعیف و رقیق در پس پرده های نازک چشم و دلم آشیانه نموده آیا میتوانم با چنین تارهای گسسته با انگشت های لرزان و خسته آهنگ عشق ساز کنم و آواز امید آغاز نمایم
ای محبوب من چقدر بد بختم که با این اوصاف عاشق چون توئی گشته ام بمن بگو چه باید بکنم و چگونه باید این سرشت منحوس و سرنوشت منقوس خویش را تغییر دهم تا لایق عشق تو باشم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ❤کلبه تنهایی❤ و آدرس tak-o-tanha.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.