6


زندگیم آرام و دل انگیز نبود که تو با اینهمه فسونکاری بدتر از آتش که بود نمودی ولی با تمام

غمهائی که به من میدهی و با وجود تمام دردهائی که از هجران تو با وجود من آمیخته دوستت

دارم

بار اول که تو را دیدم قلبم تپید و نشاط و جوانیم از من رمید

بار دوم امیدی بی نهایت که از چشمهای تو ساطع بود در کورانی از لذت و شادی و وصال

غرقم کرد

بار سوم غمهای زمانه را با قدرت لایزال خویش در دلم جای گرفت و احساس کردم تو را

هرگز نخواهم توانست بدست بیاورم

و بار چهارم طومار جوانیم با آنچه که از نگاهت یافتم درهم پیچید

به سوی ورای شادیها شتافتم و آن را که زنده دل های جهان کامیابی اش مینامند

یکباره از دست دادم                                             روح و قلبم مرد و راه دیار عدم سپرد

تو مرا از رگاهت رانده بودی و این برایم دردی غیر قابل تحمل بود.

چه کنم که جوانه ای از امید را هنوز با خونا به دل بار نیاورده .

به دست باد خزان سپردم  و از میانش بردم.

چون تو باغبانش بودی و هیچگاه تصورش را هم نمیکردم که اینگونه بی رحم و سنگدل باشی

***************************************************

قلبی که ز عشق دست خورده

چون جام شکسته بست خورده

گر داغ شود و یا که سنگین

در چنگ فنا شکست خورده

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





1 / 12 / 1390 11 AM |- ƤƐƴɱǺƝ -|

ϰ-†нêmê§