3


ای خدای بزرگ.مگر مرتکب چه گناه نا بخشودنی شده ام

که اینگونه باید هر زمان در آه و ناله و در غم اسیر باشم

توئی که به من قلب و احساس داده ای

و توئی که فرمودی دوست بدارید و محبت و وفا را شعار خویش سازید.

توئی مرا که تشنه محبت بودم در سر راه او قرار دادی

و چشمهای جادوئی افسونگرش را که شاید زیبا ترین و

گویا ترین پدیده قدرت تو است بر من دوختی

از آن لحظه در اشک و خون و خستگی و دل مردگی روزافزون غوطه ور شده ام

نه توفیقی میابم و نه تائیدی میبینم

راه بازگشت ندارم و رهگذارم پر از ظلمت و چاه و تباهی است

ترا به فضل قدیمت سوگند میدهم که گشایشی بنما و دری بگشا و بر جوانی و ناکامیم رحمتی

کن

این سوزی که آتش بر پیکر ناتوانم میزند با آب وصال خاموش کن تا دلم این رنج های بی

حر را فراموش کند و قطره ای از شراب عشق و امید نوش نماید

****************************************

از فراق روی دلجوی تو ای زیبای صنم

نی تن از سر میشناسم نه سر و پا از تنم

بس که در هجر تو نالیدم به روز و هم به شب

عاقبت یک شب گمانم قلب خود را برکنم




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





22 / 11 / 1390 4 PM |- ƤƐƴɱǺƝ -|

ϰ-†нêmê§